همۀاتّفاقات و شخصیّتهای این قصّه واقعیاند؛ حتی سمانه مستأجران. فقط جای آنکه سال نودوهفت مهری را ببیند و مصاحبههایش را شروع کند، رفت کمی عقبتر؛ آخرای دهۀهفتاد. جاییکه مهری بیشتر از همیشه تنها بود و توی خلوت خودش بیقراری میکرد…
شاید اول باید با مادر شروع میشد. با کسی مثل ننهعصمت؛ اما بعضی وقتها خواهرانگی کم از مادرانگی نداشت…
مهری بهگردن همۀ ما حق داشت. خیلی بیشتر از تعبیر رویایش!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.